نوشته های شخصی

با پای خود رفتیم و هی گفتیم تَقدیر  

در گِل نشستیم و به خود بَستیم زنجیر 

تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم

یک عمر در پرواز خود کردیم تأخیر 

تا راحت ِ  وجدان مان بر هم نَریزد 

هر درد را با حکمتی کردیم تفسیر

از ماست هر ظلمی که در هر لحظه بر ماست 

این است رمز ِ نهضت و آغاز تغییر.

نوشته های شخصی...

این هفته میخوام کاملا متفاوت باشه یعنی هفته ای  بدون برنامه  راستش از این همه داخل برنامه بودن خسته شدم حس میکنم ذهن و مغزم خسته است و باید استراحت کنم ...مثلا فیلم ببینم یا اون کتاب نصفه خونده شده رو نوشته های شخصی...

مَن کجا باران کجا باران کجا

و راه بی پایان کجا

آه این دل دل زدن تا منزل جانان کجا

آه ای دل هرچه کویت دور تر دل تنگ تر مشتاق تر

در طریق عشقبازان مشکل آسان کجا مشکل آسان کجا 

مَن کجا باران کجا باران کجا

و راه بی پایان کجا

نوشته های شخصی...

امشب دو تا فیلم دیدم ، چند  قسمت از یک کتاب رو خوندم و کلی کارای دیگه 

 

نوشته های شخصی...

چند روزه ننوشتم  حالا باید کلی بگم  که این هفته چطوری گذشته در طول هفته ۶ تا فیلم دیدم ادامه دو تا سریال رو  هم دیدم کتابی که از قبل مونده بود خوندنش به پایان رسید . یه برنامه جدید برای خودم در نظر گر نوشته های شخصی...

امروز از لیست دوستان وبلاگی همه رو حذف کردم .. دلم میخواد تنها باشم نه میخوام کسی اینجا رو بخونه نه دلم میخواد وبلاگی رو بخونم حتی دلم نمیخواد در حد همین نظرات وبلاگی هم دیگه با کسی هم کلام بشم .. دلم میخواد کاملا تنها باشم 

نوشته های شخصی...

امروز به شکل رسمی تابستون برای من تموم شد ..امروز وارد فصل جدید شدم کارای جدید برنامه های جدید ، زمانهایی که باید برای امورات جدید صرف بشه یک برنامه جدید لازم دارم با کلی کارای جدید ،قراره همه چیز تغییر کنه ..به شکل عجیبی توو برنامه ها و کارام تنوع طلب شدم .. دفتر سحر آمیز رو هم باید شروع کنم .. توو زندگیم هم به کلی حذف و اضافه احتیاج دارم ..برم شروع کنم که زمان داره میره 

خدایا برای همه چیز شکر 

نوشته های شخصی...

دیروز دیرم شده بود یعنی هر چی با ساعت چونه میزدم که کمی کندتر پیش بره قبول نمیکرد حتی دیگه میتونستم به راحتی حدس بزنم که چقدر دیر میرسم...یه قسمتی از راه که از ماشین پیاده شدم رو دویدم یه دویدن پاییزی با کفشی که پاشنه دار بود ..با اینکه دیرم شده بود ولی این عجله این دویدن این سرعت پیدا کردنم  حس خوبی بهم میداد . وقتی رسیدم دیدم من ۲۰ دقیقه زودتر رسیدم ...

خدایا شکرت برای همه چیز 

نوشته های شخصی...

سلام به اون خواننده های خاموش و گاهی روشن این وبلاگ ..اول تشکر که میای اینجا  رو میخونی ..خواستم بگم اگر سوالی میپرسید حداقل آدرس وبلاگتون رو ثبت کنید که من بتونم پاسخ بدم به سوالاتون 

نوشته های شخصی...